وصیت نامه شهيد احمدعلي لبويي

شهيد احمدعلي لبويي بغدادآباد
نام پدر: زينل  يگان اعزام كننده: بسيج سپاه مهريز
محل تولد: مهريز  چگونگي شهادت: تركش به پشت
تاريخ تولد: 10/5/1340 محل دفن:گلزارشهداي بغدادآباد سفلی
وضعيت تأهل: متأهل تاريخ شهادت: 16/8/1361
محل شهادت: موسيان سن شهادت: 21 سالگي
اي شهيد، اي تو كه در زمزم عشق غوطه‌ور شدي، اي تو كه دلت معراج عشق را در فراسوي زمين و زمان باور كرد و اين باور با خون عجين شد و خاطره‌ي پرسوز و گداز عاشقي را با قطره‌قطره خون پاكت نگاشتي تا راز «ماندگاري» را روايتگر باشد.
شهيد احمدعلي در تاريخ 10/5/1340 در خانواده‌اي كشاورز بدنيا آمد. تحصيلات ابتدايي را در دبستان فردوسي گذراند. وي تحصيلات خويش را تا مقطع ديپلم با نمرات عالي به پايان رساند و سپس وارد دانشسراي تربيت معلم شد تا در كسوت مقدس معلمي به مردم خويش خدمت كند. همزمان با ساليان حماسي دفاع مقدس اين معلم بسيجي به خيل رزمندگان اسلام پيوست تا درس مقاومت و ايثار را در سنگرهاي خونرنگ جبهه مرور كند و علم و عمل را در هم آميزد و درسي بزرگ و حماسي را براي نسلهاي آينده انشاء كند اين معلم در عمليات محرم در منطقه‌ي موسيان در تاريخ 16/8/1361 به پاكبازان ميهن پيوست.
گوشه‌هايي از زندگي شهيد:
اين شهيد والامقام چون ديگر برگزيدگان الهي داراي ارزشهاي والاي اخلاقي بود و در همه‌ي زمينه‌ها رفتاري خداپسندانه داشت به پدر و مادر و همسر خويش احترام مي‌گذاشت و آنها را به صبر و استقامت زينب‌وار توصيه مي‌نمود. او به جايگاه ورزش در سلامت روح و جسم انسان آگاه بود و خطاب به دوستانش مي‌گفت: از شما مي‌خواهم بخاطر خداوند ورزش كنيد تا نيرومند شويد و بتوانيد در راه اسلام بهتر فعاليت كنيد... .
ژرفاي انديشه‌ي شهيدان، انسان را به حيرت و تحسين وامي‌دارد، براستي كه ژرف انديشي و تعالي روح اين فرزندان اسلام بود كه آنها را به بلندترين قله‌هاي كرامت انساني رهنمون ساخت و آنان توانستند تا اوج آسمان صعود كنند و افتخاري جاويدان را بدست آورند... .
كلكم راع  و كلكم مسئول عن رعينه:
اين فرزند تربيت يافته مكتب اسلام در قسمتي از كلام ماندگارش خطاب به همكاران خود «مسئوليت» آنها را در برابر خون شهيدان متذكر مي‌شود و چنين مي‌گويد: «همگي شما در پيشگاه حق تعالي مسئول هستيد و ما وارث خون هزاران شهيد هستيم پس بايد بكوشيم نسلي آگاه و متعهد نسبت به مسائل اسلام تربيت كنيم. كساني كه زير دست شما پرورش مي‌يابند بايد ادامه دهنده‌ي راه شهيدان باشند و در نشر آرمان شهيدان كوشا باشند... .»
پيام شهيد به همسر خود:
تو اي همسر آگاهم مي‌خواهم صابر باشي كه خداوند صابران را درست دارد و سعي كن پيام‌رسان خون شهيدان باشي همانند زينب كه با سخنان شيواي خود توانست تمامي يزيديان را رسوا كند و پيام شهيدان كربلا را به گوش تمام جهان رسانيد... .
كلام آخر:
برادران و خواهرانم پيرو خط امام باشيد و از او پيروي كنيد، شما برادران راه من را ادامه دهيد و سنگر من را خالي نگذاريد. از تمامي دوستان و آشنايان مي‌خواهم كه دعا كنند تا شهادت من مورد قبول خداوند باشد و در راه اسلام نهايت تلاش و كوشش را بنمايند و بدانند كه خداوند پاداش هر كار خيري را مي‌دهد... .
اي مردان خون و عشق، اي شمايان كه قفل قفس تن را به نام عشق گشوديد و رفتيد و ما مانديم و غربت كنارمان، رفتيد تا خدا و مانده‌ايم در جاده‌اي بي‌انتها.

«راهت ادامه دارد اي شهيد»
«والسلام»