وصیت نامه شهيد ابوالفضل دهقان بنادكي

شهيد ابوالفضل دهقان بنادكي
نام پدر: محمد  يگان اعزام كننده: بسيج سپاه مهريز
محل تولد: بنادك سادات چگونگي شهادت: جراحات وارده
تاريخ تولد: 10/6/1342 محل دفن: گلزار شهداي بنادك سادات
وضعيت تأهل: مجرد تاريخ شهادت: 21/11/1361
محل شهادت: رقابيه سن شهادت: 19 سالگي
شهيد ابوالفضل دهقان از ديگر ستاره‌هاي بي‌غروب آن روزهاي بياد ماندني است آن روزهايي كه در سنگرها موسيقي خشن خمپاره‌ها خاكستر و خون را در فضايي عرفاني مي‌پراكند و آنگاه كه قامتي بر زمين مي‌لغزيد هزاران مرد بر زمين مي‌روئيد و هزاران دست برتارك آسمان مي‌آويخت تا جام گواراي شهادت را از آن خود كنند... .
ابوالفضل در سال 1342 در روستاي بنادك ديده به جهان گشود و در فضاي پر طراوت و سرسبز روستايش در ميان آدمهايي ساده و صميمي رشد كرد و رشادت و شهادت را آموخت همزمان با شروع جنگ تحميلي وي نيز همدوش با بسيجيان قهرمان به آوردگاه عشق و ايمان به جبهه، اين سرزمين آسماني شتافت تا در كنار رزمندگان سخت كوش و جان‌فداي اسلام نداي قرآن و امامش را لبيك گويد، و گسستن از دنيا و پيوستن به آخرت را به اثبات برساند. وي به عنوان تك‌تير‌انداز در جبهه مشغول خدمت بود كه جام شهادت را در رقابيه در تاريخ 21/11/1361 نوش جان كرد و به راهيان نور ملحق شد.
توفيق جهاد:
اين رزمنده‌ي با اخلاص مي‌داند كه توفيق جهاد في‌سبيل‌الله موهبتي است الهي كه در اين برهه‌ي خاص به او و همرزمان او عنايت شده است و در قسمتي از كلامش مي‌گويد: «من افتخار مي‌كنم كه در زماني زندگي مي‌كنم كه رهبرم امام خميني و مكتبم اسلام و هدفم خداست و خدا را شكر كه به من الهام شد از خوشبختان، از شهيدان و از آبرومندانم... .
مرحبا بر تو اي شهيد كه آنقدر مخلص بودي كه خلعت شهادت برازنده‌ي قامتت بود و مورد لطف حق واقع شدي و در زمره‌ي برگزيدگان جاي گرفتي و مژده وصل را نيز دريافت كردي و بي‌پروا و مهيا به حجله‌گاه خورشيد واصل شدي... .

مادرم نبايد گريه‌هاي تو را منافقين بفهمند:
اين نوجوان آگاه خطاب به مادر خويش مي‌گويد: بخاطر شهادت من گله نكن و خوشحال باش و بگو فرزندم از خدا بود و به سوي خدا رفت، نبايد گريه‌هاي تو را منافقين بفهمند و خوشحال شوند انشاءالله روزهاي جدايي تمام خواهد شد و خداوند روزي را مي‌آورد كه در كنار هم باشيم... .
فرازهايي از وصيت‌نامه‌ي شهيد:
صفوف نماز جمعه را پر كنيد، راه شهدا را ادامه دهيد و به ضد انقلاب و منافقين اجازه ندهيد در ارگانها نفوذ كنند و بر ضد اسلام عمل كنند. از خداوند مي‌خواهم به پدر و مادرم صبر عنايت كند.

كلام آخر:
از پدرم مي‌خواهم مقدار پولي كه مي‌خواهد خرج كند به جنگ‌زدگان بدهد كه اين بهترين كارهاست . مقداري از مالم را هم به عنوان يادبود به ياد ابوالفضل‌العباس وقف كنيد.
اي شهيد، اي طرفه‌مرد، تو رفتي و به خدا پيوستي اما از كلام ماندگارت عطر خدا، عطر شهادت و عطر سخاوت را پس سالها مي‌توان حس كرد... .
«راهت ادامه دارد اي شهيد»
«والسلام»