وصیت نامه شهیده نعيمه محمدنژاد - فرمانداری مهریز
وصیت نامه شهیده نعيمه محمدنژاد
شهيده نعيمه محمدنژاد
نام پدر:احمد يگان اعزام كننده: مردمی
محل تولد: خرمشهر چگونگي شهادت: ترکش به شکم
تاريخ تولد:1334 محل دفن:بهشت زهرا
وضعيت تأهل:متاهل تاريخ شهادت:28/10/1359
محل شهادت: خرمشهر سن شهادت:25 سالگی
هشت سال دفاع مقدس كه جلوهاي از صحنههاي عاشورا بود و در ترسيم آن همه اقشار حضور داشتند، زن و مرد و كودك و جوان و... اگرچه زنان در كارهاي پشتيباني حضور فعالتري داشتند ولي زناني بودهاند كه همدوش مردانشان در صحنههاي نزديك رويايي حضور داشتهاند و با فداكاري خود حماسههاي ماندگار آفريدند.
يكي از اين شيرزنان نعميه محمدنژاد است كه در تاريخ 2/3/1336 در خرمشهر به دنيا آمد. هنوز چشم به دنيا نگشوده بود كه پدرش را از دست داد و از همان بدو تولد با طعم رنج و سختي آشنا شد. وي تحت سرپرستي دايي خود بزرگ شد. بنابراين نام خانوادگيش از مادرش گرفته شد. در 15 سالگي به عقد پسر عموي خود محمد درآمد و با تولد فرزندانشان زندگي آنها شيرين و شيرينتر شد. آنها دو پسر و دو دختر داشتند كه به نامهاي ناهيد و سعيده، مسعود و امين... . با شروع جنگ تحميلي نعميه در كنار همسر خود در خرمشهر ماند و با تهيه غذا از رزمندگان اسلام حمايت و پشتيباني ميكرد كه بر اثر بمباران شهر در تاريخ 28/10/1359 به شهادت رسيد.
ويژگيهاي شهيده:
وي به نماز اول وقت خيلي اهميت ميداد و اصرار داشت كه فرزندانش قبل از سن تكليف نماز را ياد بگيرند. وي در تربيت فرزندانش بسيار ميكوشيد و هميشه يار و غمخوار همسرش بود تمام مشكلات و سختيهاي خانواده را به نوعي حل ميكرد. نعيمه بسيار صبور و شكيبا بود و اوقات فراغت خود را به كارهاي هنري مانند قلابدوزي و خياطي و... ميگذراند.
مقاومت در خرمشهر:
با شروع جنگ تحميلي خرمشهر تقريبا خالي شد. محمد از همسرش نعميه خواست كه او هم همراه بچهها از شهر بيرون برود ولي نعميه قبول نميكرد و ميگفت: محمد براي من و تو ننگ است كه شهرمان را ترك كنيم، او در خرمشهر ماند و محمد به همراه رزمندگان از وطن و خرمشهر عزيز دفاع ميكرد و همسرش در سنگرخانه تا آخرين روزها به آنها كمك ميكرد... .
سخــن بشنــو زخرمشهـــر خونين پس از پيكار با خصــم بد انديـــش
به خون خلق خاكش گشــت رنگين از آن باشد كه خونين شهر خوانيش
تهيه غذا براي رزمندگان:
در زماني كه هيولاي جنگ بر خرمشهر مسلط شد تمام مغازهها بسته شده بود و كمبود غذا احساس ميشد و نعيمه با مواد غذايي موجود در خانه براي رزمندگان غذا تهيه ميكرد و نيروهاي هوايي ميآمدند و غذاي آماده را ميبردند تا اينكه مواد غذايي در خانه تمام شد و او نگران و ناراحت بود كه ديگر نميتوانست غذا بپزد تا اينكه از طرف نيروي دريايي مواد لازم را براي او آوردند و او مشتاقانه براي رزمندگان غذا تهيه ميكرد و روح و جسم آنها را براي مبارزه تقويت ميكرد تا اينكه روزي عراق بيرحمانه خرمشهر را زير توپ و خمپاره قرار داد و نعميه نيز با اصابت تركش خمپاره مجروح و سپس به شهادت رسيد در حاليكه لحظه اصابت تركش دائم فرياد يا علي بر لب داشت و ميگفت: من شهيد ميشوم، دلم ميخواهد در كنار شهيدان بهشتزهرا دفن شوم.
فرازي از وصيت نامهاش:
«همسرم فرزندانم را طوري تربيت كن كه افرادي انقلابي باشند و نماز شب و غفليه و دعا براي امام را فراموش نكنند.»
«راهت ادامه دارد اي شهيد»
«والسلام»
تمامی حقوق مادی و معنوی این پورتال متعلق به استانداری یزد می باشد.