وصیت نامه شهيد بمانعلي عبدالهي بغدادآبادي - فرمانداری مهریز
شهيد بمانعلي عبدالهي بغدادآبادي
نام پدر: محمدرضا يگان اعزام كننده: بسيج سپاه مهريز
محل تولد: بغدادآباد چگونگي شهادت: تركش به سينه
تاريخ تولد: 7/4/1342 محل دفن: گلزار شهداي بغدادآباد عليا
وضعيت تأهل: مجرد تاريخ شهادت: 23/4/1361
محل شهادت: شلمچه سن شهادت: 19 سالگي
براي نوشتن از شهيد بايد به قلبم بگويم كه از دشتستانهاي داغدار و سرخ شقايق وضو بگيرد و بايد به قلم بگويم كه از تراوش عشق جوهر بگيرد چراكه شهدا رنگينكمان عشق و حماسه و جهش و جاودانگي را در آسمان زندگي ما ترسيم كردند... . آري سرچشمه همه روياها، تنش آبي ايمان، تپش پرحرارت همت، پايداري درخت انقلاب اسلامي به بركت نگاه گرم تكهتكههاي خورشيدي است كه سبزسبز برآمدند و به بار نشستهاند و سرخ سرخ دل بر دل خاك نهادهاند... . و شهيد عبدالهي يكي از اين پارههاي نور است كه در تاريخ 7/4/1342 در خانوادهاي مذهبي بدنيا آمد و پس از طي دوران كودكي مدارج علمي را بسرعت طي كرد و دانشجوي مركز تربيت معلم بود كه بسوي جبهه شتافت و به شهادت كه آرزوي قلبياش بود نائل آمد، وي در عمليات رمضان دعوت حق را لبيك گفت و در تاريخ 23/4/1361، به وصال معشوق رسيد.
و اينك شمه اي از زندگيش:
شهيد به معناي واقعي كلمه:
وي از آغاز دبستان علاقه زيادي به قرا ئت قرآن داشت، پس از يادگيري در محافل گوناگون به قرائت كلام نور ميپرداخت، وي قرآن را به شيوه «عبدالباسط» قرائت ميكرد، او از ذوق شعري و خط خوبي برخوردار بود، آنقدر صفات خوب اخلاقي در وجود شهيد به اوج رسيده بود كه او را سرشار از صداقت، ديانت، صفا و مهرباني و... كرده بود، وي اسوه تمام نماي يك «انسان كامل» بود كه كمتر كسي پيدا ميشد كه بتواند با او برابر باشد، بمانعلي در ضمن اينكه در كلاسهاي درس اخلاق شركت ميكرد، نمونه عملي و عيني عرفان و كرامت در جامعه بود، امر به معروف و نهي از منكر، دلسوزي براي ارزشهاي انقلاب، و حضور در تمامي صحنههاي ريز و درشت از خصوصيات منحصر به فرد شهيد است و دوستان و همراهان او در طيف بهترينها بودند كه يا شهيد شدهاند يا جانباز يا كه از قافله نور باز ماندهاند و در ارگانهاي انقلاب مشغول كارند.
روشنفكر و سلحشور:
او كه به مطالعه كتابهاي استاد شهيد مطهري علاقه داشت، خط فكريش با خط فكري بهشتي عزيز و با هنر... هماهنگ بود و از همه به اصطلاح دينداران غربي مآب كه آگاهانه يا ناآگاهانه انحراف ايدئولوژيكي داشتند، متنفر بود و به همين دليل با بينش ناب پيرو خط امام و ولايت فقيه بود و سلحشوري او هيچگاه فروكش نكرد و همواره سختكوش و انقلابي به راه خود ادامه داد... .
ارتباط با مجله عروه الو ثقي:
شهيد عبدالهي كه تحت تأثير روحيه لطيفش ذوق شعري داشت، شعر ميسرود و اشعارش در مجله عروهالوثقي كه چاپ حزب جمهوري اسلامي بود درج ميشد و او با اين مجله ارتباط تنگاتنگ داشت.
يقين به شهادت:
آنقدر با ديگران متفاوت بود كه دوستانش شهادت او را حس كرده بودند، بارها صحنه تشييع جنازهاش را توصيف ميكرد و حتي در خوابگاه تربيت معلم چندين بار خود را لاي ملحفه پيچيد وگفت من را روي دست بگيريد و تشييع جنازهام را تمرين كنيد و آخرين باري كه به جبهه رفت، رخسارش بسيار زيبا شده بود، با همه متفاوت شده بود، در هنگام خداحافظي با دوستانش قرآن را با لحني دلنشين خواند و به آنها گفت كه ديگر او را نميبينند و همه كارهايش را آماده كرده بود و آنها به سختي از او دل كندند... . آري براستي كه شهيدان را تنها شهيدان ميشناسند كه آنان مسافران طريق عشق و ايمان هستند، آري شهيد بمانعلي براستي بر صحيفه عشق ماندگار شد، وي زمانيكه با جبهه رفتنش مخالفت شد 3 روز اعتصاب غذا كرد، سرانجام به مدت 6 ماه همراه با دانشجويان بسيجي خالصانه در جبههها جنگيد و سپس با پهلوي مجروح و سرشار از اشتياق به لقاء معبود نائل شد.
فرازي از وصيتنامهاش:
خدايا تو را سپاس ميگويم كه به من توفيق دادي تا در جنگ با دشمنان اسلام كه همانا ياري امام زمان حضرت ولي عصر (ع) است، شركت جسته و جان ناقابل خود را تقديم اسلام كنم.
دلا ياران عاشـــق زود رفتنـــد
از اين وادي همه خشنود رفتند
من و تو مثل يك مرداب مانديم
خوشا آنان كه مثل رود رفتنــد
«راهش مستدام»
«والسلام»
تمامی حقوق مادی و معنوی این پورتال متعلق به استانداری یزد می باشد.